کد مطلب:314816 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:181

پاسخ نادان خاموشی است
منزل یكی از مخلصین اهل بیت (علیه السلام) كه من سال ها در آن جا منبر می رفتم دهه ای روضه بود. یك روز بعد از اربعین، مردی از آن انسان هایی كه باد از هر طرف می وزد به آن طرف می روند به من رسید و با عصبانیت گفت: دیروز، عصر اربعین، دیوان شعر تو را باز كردم و دیدم گفته ای: «شه سوار اسب شد...»؛ به خیالم آمد كه می خواهی بگویی برای رژه، به فلان پارك رو كرد؛ ولی گفته بودی: «... با سر به میدان رو كرد»! آن گاه خندید.

این حرف آن نادان خبیث، طوری در آن كوچه حالم را دگرگون ساخت كه همان جا خواستم او را نفرین كنم؛ ولی نتوانستم خود را راضی كنم. این مرد بی چاره؛ می خواست مداحی را كه همه شهر می دانستند جز آستان خانه اهل بیت، جای دیگری نمی رود امتحان كند. او به جای آن كه بگوید: در این عصر اربعین، دیوان شعری را كه جز برای خاندان عصمت و طهارت سخنی ندارد باز كنم و برای آمرزش خود و پدر و مادر قطره اشكی بریزم، با خود گفته بود: بگردم؛ ببینم چه جمله ای از دیوان شعر او می توانم بیابم تا او را تحقیر كنم!!



پرده پوشان تا به عیب پرده پوشد پرده پوش

ور نه خود رسوا شوی، گر دیگران رسوا كنی



(صغیر اصفهانی)